_____ دگر حوصله ای نیست
دگر حوصله ای نیست
******
دگر حوصله ای نیست
تنها و دلم تنگ در این تاریکی شب
یاد و خاطرت در این دل تنگ
قدم را خمیده کرد دلم را زار
خاکستر جانم بشد اشک دو دیده
دگر حوصله ای نیست
در غیابت در دلم در دیدگانم
غم مست شده جامه دریده
همهمه در قصر یادت
در خیالم دوریت
عطر تو از راهه دور
بر قلب و جانم میرسد
دگر حوصله ای نیست
موج دریا در نگاهم
رد پای خیسه عشق بر گونه ام
پشت یک بغض پنهان است
حرفهای دلم
دگر حوصله ای نیست
در خیال خویش پر پر گشته ام
گم شدم در سکوتی غریب
دگر حوصله ای نیست
صدای قلبی که تو را فریاد میزند
گوش کن
که دگر حوصله ای نیست
__________
ماندانا 14:25 2/4/1393